تبلیغات X
سفارش بک لینک
آموزش ارز دیجیتال
ابزار بتادیومی
خرید بک لینک قوی
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
خدمات سئو سایت
چاپ ساک دستی پارچه ای
چاپخانه قزوین
استارتاپ
آموزش خلبانی
طراحی سایت در قزوین
چاپ ماهان
چاشنی باکس
کرگیری
کرگیر
هلدینگ احمدخانی قم
زبان انگلیسی
https://avalpack.com
سئو سایت و طراحی سایت پزشکی
خرید آجیل
همکاری در فروش
دانلود سریال
لوله‌ پلی‌ اتیلن

ديوان شعر اهل بيت ع - ولادت امام سجاد ع

شعر امام سجاد(ع)-ولادت

دسته بندی : ولادت امام سجاد ع, شهادت امام سجاد ع,


امام سجاد(ع)-ولادت

 

از سکوتم صدا درست کنید

ذکر یا ربنا درست کنید

 

ببرید و بیاورید مرا

بلکه از من گدا درست کنید

 

در دلم گر بناست خانه کنید

اول این خانه را درست کنید

 

می شود سنگ دستتان بدهم

می شود که طلا درست کنید

 

هر چه میل شماست تسلیمیم

یا خرابم و یا درست کنید

 

فقر ما را کسی درست نکرد

ای کریمان! شما درست کنید

 

شد اگر شکر، اگر نشد یک وقت

می نشینم تا درست کنید

 

بعد از آن که مدینه ام بردید

سفر کربلا درست کنید

 

از لب ما دعا نمی افتد

کربلا، کربلا نمی افتد

 

این قبیله همه شبیه هم اند

این کرم زاده ها چه با کرم اند

 

چه نیازی ست تا بزرگ شوند

در همان کودکی مسیح دم اند

 

زنده ام می کنند مثل مسیح

بر تن مرده ام اگر بدمند

 

همه آماده ی بلا هستند

جاده های عروج پیچ و خم اند

 

عاشقان بیشتر پی نامند

عاشقانی که عاشقند کم اند

 

عاشقان در نگاه آل علی

گر اسیرند باز محترم اند

 

دختران قبیله های عرب

خادم شهربانوی عجم اند

 

عجمی کرده اند جانان را

آبرو داده اند ایران را

 

ای مناجات تا خدا رفته

عرش را تا به انتها رفته

 

کیسه کیسه به شانه نان برده

خانه خانه سوی گدا رفته

 

بی تو معراج هم کسی برود

بی وضو محضر خدا رفته

 

بس که در حال سجده افتاده

رنگ پیشانی شما رفته

 

برکت می رسد غلامت اگر...

سر سجاده ی دعا رفته

 

محمل ما به گِل فرو رفته

محمل ما شکسته وا رفته

 

چاره ای کن برای ما ور نه

رمضان، آبروی ما رفته

 

آبرودار پنجم شعبان

دارد از راه می رسد رمضان

 

 چه مقامي ست مادر تو شدن

مثل پروانه ي سر تو شدن

 

بال جبريلِ عرش مال خودش

راضي ام با كبوتر تو شدن

 

علي اكبر است و آرزوي

چند سالي برادر تو شدن

 

مي شود برتر از سليمان شد

ظرف يك روز نوكر تو شدن

 

اين غلام سياه را نفروش

كردم عادت به قنبر تو شدن

 

به خداي يگانه مي ارزد

كشته ي نام اطهر تو شدن

 

پدرت هم به تو ولي مي گفت

«بابي أنت يا علي» مي گفت

 

آمدي و حسين خندان شد

همه جا جز بقيع چراغان شد

 

آمدي و به بركت نامت

نام جدت علي فراوان شد

 

مادرت شد عروس زهرا و

افتخارش نصيب ايران شد

 

آشنا با صحيفه اش كردي

هر كه بر سفره ي تو مهمان شد

 

رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است

رمضان شرح ماه شعبان شد

 

 ابر و خورشيد و ماه در كارند

خاكي از زير پات بر دارند

 

تب تو تب نبود درمان بود

راويان تب تو بيمارند

 

دوستان قديمي زهرا

به تو و مادرت بدهكارند

 

در اسيري مادرت حتي

از مقامات او خبر دارند

 

هر چه مِهريه اش گران باشد

باز قوم علي خريدارند

 

به غلامت بگو دعا بكند

اين گرفتارها گرفتارند

 

با مناجات تو ملائكه هم

سر شب تا به صبح بيدارند

 

 تا نگاهي به بالشان بكني

از كرم خوش به حالشان بكني

 

كاش ميشد بنا درست كنند

گنبدي از طلا درست كنند

 

همه جاي مدينه را نه، نه

لااقل پنج تا درست كنند

 

گرد و خاك بقيع را ببرند

تا برايم دوا درست كنند

 

شيعيان حاضرند با گريه

آستان تو را درست كنند

 

با النگوي دختران عجم

چند ايوانْ طلا درست كنند

 

سنگ ها مي خورد بر سر تو

تا كه شايد صدا درست كنند

 

عمه را زد ولي سر تو شكست

هم سر عمه هم سر تو شكست

 

ای مناجاتی سرای حسین

ذکر آمین ربنای حسین

 

ای تمام صحیفه ات شرح

آخرین ناله و دعای حسین

 

مقتل تو صحیفه ات باشد

داده ای شرح کربلای حسین

 

کاش مثل تو روضه خوان بشویم

تا اقامه کنیم عزای حسین

 

به زبان دعا بیان کردی

چه کشیدند بچه های حسین

 

آه تیر سه شعبه و حلق

طفل معصوم بی خطای حسین

 

الامان از حکایت زینب

وای از روز ماجرای حسین

 

چقدر کریه می کنی یعقوب

مژه ات ریخته برای حسین

 

بعد از آن که بدن مرتب شد

سر بنه روی بوریای حسین

 

روی قبرش نوشتی یا مظلوم!

لک روحی فدا ابا المهموم!

علي اكبر لطيفيان


برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/5/22 - 07:37 | 1 2 3 4 5

شعر میلاد امام سجاد ع

دسته بندی : ولادت امام سجاد ع,

اللَّهُمَّ إِنَّكَ طَالِبِي إِنْ أَنَا هَرَبْتُ، وَ مُدْرِكِي إِنْ أَنَا فَرَرْتُ،

فَهَا أَنَا ذَا بَيْنَ يَدَيْكَ خَاضِعٌ ذَلِيلٌ رَاغِمٌ، إِنْ تُعَذِّبْنِي فَإِنِّي لِذَلِكَ أَهْلٌ، وَ هُوَ يَا رَبِّ مِنْكَ عَدْلٌ،

وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّي فَقَدِيماً شَمَلَنِي عَفْوُكَ، وَ أَلْبَسْتَنِي عَافِيَتَكَ


هم یار آشنای منی زین العابدین

هم زینت دعای منی زین العابدین

سجاده را به عشق شما پهن میکنم

تو ذکر سجده های منی زین العابدین


****


مهر قبولی دعا میگیرم امشب

بال و پر پرواز را میگیرم امشب

عالم به دستان علی بن الحسین است

اذن بقیع و کربلا میگیرم امشب


****


پشت در میخانه امشب جا بگیرید

اذن دخول از حضرت سقا بگیرید

دوم علی خانه ی آقا رسیده

از عمه جانش عیدی خود را بگیرید


****


دلبردیوانگان

 

امشب قشنگترین شب لیلایی خداست

جشن تولد گل زهرایی خداست

باشد سرشت او ز تجلای نور حق

زیباترین تجسم زیبایی خداست

تقوا و زهد و معرفت او زبان زد است

او بهترین نمونه ی شیدایی خداست

وقتی تمام هستی سالار زینب است

معلوم میشود همه دارایی خداست


آئینه ی تمام نمای خدا شده

روح دعای ما سر سجاده ها شده


 

ای منتهای غایت ما بی کران تویی

محبوب قلب فاطمه ی مهربان تویی

روزی ما ز دست کریمانه ی شماست

روزی ده تمام زمین وزمان تویی

ای نور چشم حضرت آقای کربلا

بعد از حسین دلبر دیوانگان تویی

این افتخار ماست که فامیل تان شدیم

پس شاهزاده ی همه ایرانیان تویی


دلداه ایم و منتظر دلبری تان

یک روز هم بیا وطن مادری تان


رزق تمام عالمیان در دعای تو

ما زنده ایم به برکت یا ربنای تو

روح الامین گدای در خانه ی شماست

از آن زمان که گشته دلش آشنای تو

بر روی گونه ی تو ملک بوسه میزند

دل میبرد تبسمت از عمه های تو

آقا چقدر شبیه عموجان تان شدی

جان جهان فدای تو و بچه های تو


بعد از علی اکبر آقا تو ارشدی

ای دومین علی حسینی خوش آمدی


ای روضه خوان اول کرببلا بخوان

ای غصه دار حضرت خون خدا بخوان

از تشنگی و قحطی آب و عطش بگو

از شدت گرسنگی بچه ها بخوان

از آن غروب روز ده سال شصت و یک

اتش کشیدن حرم و خیمه ها بخوان

از داغ های داغ دل عمه جان مان

هجده سر سواره ی بر نیزه ها بخوان

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

ازپاره پاره پیکر و چند بوریا بخوان


ازهرکجابخوان ولی آقای روضه خوان

از کوچه ی یهودی شام بلا نخوان

علیرضاخاکساری



برچسب‌ها :
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/23 - 22:43 | 1 2 3 4 5

از سکوتم صدا درست کنید

ذکر یا ربنا درست کنید

ببرید و بیاورید مرا

بلکه از من گدا درست کنید

در دلم گر بناست خانه کنید

اول این خانه را درست کنید

می شود سنگ دستتان بدهم

می شود که طلا درست کنید

هر چه میل شماست تسلیمیم

یا خرابم و یا درست کنید

فقر ما را کسی درست نکرد

ای کریمان! شما درست کنید

شد اگر شکر، اگر نشد یک وقت

می نشینم تا درست کنید

بعد از آن که مدینه ام بردید

سفر کربلا درست کنید

از لب ما دعا نمی افتد

کربلا، کربلا نمی افتد

این قبیله همه شبیه هم اند

این کرم زاده ها چه با کرم اند

چه نیازی ست تا بزرگ شوند

در همان کودکی مسیح دم اند

زنده ام می کنند مثل مسیح

بر تن مرده ام اگر بدمند

همه آماده ی بلا هستند

جاده های عروج پیچ و خم اند

عاشقان بیشتر پی نامند

عاشقانی که عاشقند کم اند

عاشقان در نگاه آل علی

گر اسیرند باز محترم اند

دختران قبیله های عرب

خادم شهربانوی عجم اند

عجمی کرده اند جانان را

آبرو داده اند ایران را

ای مناجات تا خدا رفته

عرش را تا به انتها رفته

کیسه کیسه به شانه نان برده

خانه خانه سوی گدا رفته

بی تو معراج هم کسی برود

بی وضو محضر خدا رفته

بس که در حال سجده افتاده

رنگ پیشانی شما رفته

برکت می رسد غلامت اگر...

سر سجاده ی دعا رفته

محمل ما به گِل فرو رفته

محمل ما شکسته وا رفته

چاره ای کن برای ما ور نه

رمضان، آبروی ما رفته

آبرودار پنجم شعبان

دارد از راه می رسد رمضان

چه مقامی ست مادر تو شدن

مثل پروانه ی سر تو شدن

بال جبریلِ عرش مال خودش

راضی ام با كبوتر تو شدن

علی اكبر است و آرزوی

چند سالی برادر تو شدن

می شود برتر از سلیمان شد

ظرف یك روز نوكر تو شدن

این غلام سیاه را نفروش

كردم عادت به قنبر تو شدن

به خدای یگانه می ارزد

كشته ی نام اطهر تو شدن

پدرت هم به تو ولی می گفت

«بابی أنت یا علی» می گفت

آمدی و حسین خندان شد

همه جا جز بقیع چراغان شد

آمدی و به بركت نامت

نام جدت علی فراوان شد

مادرت شد عروس زهرا و

افتخارش نصیب ایران شد

آشنا با صحیفه اش كردی

هر كه بر سفره ی تو مهمان شد

رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است

رمضان شرح ماه شعبان شد

ابر و خورشید و ماه در كارند

خاكی از زیر پات بر دارند

تب تو تب نبود درمان بود

راویان تب تو بیمارند

دوستان قدیمی زهرا

به تو و مادرت بدهكارند

در اسیری مادرت حتی

از مقامات او خبر دارند

هر چه مِهریه اش گران باشد

باز قوم علی خریدارند

به غلامت بگو دعا بكند

این گرفتارها گرفتارند

با مناجات تو ملائكه هم

سر شب تا به صبح بیدارند

تا نگاهی به بالشان بكنی

از كرم خوش به حالشان بكنی

كاش میشد بنا درست كنند

گنبدی از طلا درست كنند

همه جای مدینه را نه، نه

لااقل پنج تا درست كنند

گرد و خاك بقیع را ببرند

تا برایم دوا درست كنند

شیعیان حاضرند با گریه

آستان تو را درست كنند

با النگوی دختران عجم

چند ایوانْ طلا درست كنند

سنگ ها می خورد بر سر تو

تا كه شاید صدا درست كنند

عمه را زد ولی سر تو شكست

هم سر عمه هم سر تو شكست

ای مناجاتی سرای حسین

ذکر آمین ربنای حسین

ای تمام صحیفه ات شرح

آخرین ناله و دعای حسین

مقتل تو صحیفه ات باشد

داده ای شرح کربلای حسین

کاش مثل تو روضه خوان بشویم

تا اقامه کنیم عزای حسین

به زبان دعا بیان کردی

چه کشیدند بچه های حسین

آه تیر سه شعبه و حلق

طفل معصوم بی خطای حسین

الامان از حکایت زینب

وای از روز ماجرای حسین

چقدر کریه می کنی یعقوب

مژه ات ریخته برای حسین

بعد از آن که بدن مرتب شد

سر بنه روی بوریای حسین

روی قبرش نوشتی یا مظلوم!

لک روحی فدا ابا المهموم!

استادلطیفیان


برچسب‌ها : ,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/23 - 14:43 | 1 2 3 4 5

شعر میلاد امام سجاد ع

دسته بندی : ولادت امام سجاد ع,

ای دعـا گشتـه دعـا بـا نفـس روح‌ فزایت

وی اجـابت زده هنگـام دعـا بوسه به پایت

چشم اربـاب کـرم از همه ‌سو باز به دستت

دست اربـاب دعـا بستـه بـه دامـان ولایت

عاشق خُلق نکویت همه جا دوست و دشمن

دشمن و دوست کند از دل و جان مدح و ثنایت

کثـرت خلـق الهـی همـه از یمـن وجودت

وسعت مـلک خداونـد بود صحن و سرایت

مصحف تو که زبـور و صحف آل رسول است

وحـی‌ مُنزَل بُـوَد ای روح مناجـات، دعایت

تـو گـل سرسبـد گلشـن کشتـی نجــاتی

رخ گـل انداختــه از بوسـۀ مصباح هدایت

گــره از کـار فـروبستــۀ عالم تـو گشایی

گر چه بسته است به زنجیر، ید عقده‌گشایت

ملک و جن و بشر، ارض و سما گوش، سراپا

تا دل شب شنوند از لب جان‌بخش، صدایت

حلقـۀ سلسله‌ها یکســره در حلقۀ ذکرت

به فلک مـی‌رسد از حلقـۀ زنجیـر، ثنایت

گل لبخند تو بر سنگ لب بام، عجیب است

با وجودی که کند سنگ عدو گریه برایت

تو پیـام‌آور خــون گلـوی خـون خـدایی

بـوده در کرب‌و‌‌بلا مقتل خون غار حرایت

هیجده داغ بـه دل داشتـی و باز شکفتی

ای زده صبر و رضا خنده به لبخنـد رضایت

جای تو همچو خداوند بـود در دل مؤمن

ظاهراً دید عـدو گوشۀ ویران شده جایت

می‌دمـد از نفس روح‌فـزا بــوی حسینت

می‌زند مـوج ز فریـاد درون خون خدایت

نسل‌هـا یکسره چشم‌اند به دیـدار جمالت

نسل‌هـا یکسره گوش‌اند بـه آوای رسایت

سعی تـو بــوده ره قـرب الــی‌ الله تعالی

کربلا مـروه شـده، شـام بلا بـود صفایت

به پدر حکم شهادت به تو فرمان اسارت

بـا حسین‌بن‌علـی بـود یکـی جام بلایت

با وجودی که دو بازوی تو در سلسله بسته

بـود از چـار طـرف دیدۀ سائل به عطایت

بستـه درهای جهان بر تو و پشتِ درِ بسته

ملک و جن و بشـر، یکسره هستند گدایت

این عجب نیست که چون پای به محراب‌گذاری

ذات معبـود دهــد سیــد عبــاد، نـدایت

نه عجب گر ملک العرش کند سرمۀ چشمش

آن غبـاری کـه ز صحـرا بنشیند به ردایت

«میثم» و سایۀ لطف تـو و فـردای قیامت

ای پنـاه همـه در روز جــزا ظـل همایت

استادسازگار



برچسب‌ها : ,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/23 - 14:42 | 1 2 3 4 5

شعر میلادامام سجاد ع

دسته بندی : ولادت امام سجاد ع,

سر سجاده دل وقت نماز است هنوز

بهترین لطف دعا راز و نیاز است هنوز

عاشقیّ من و ارباب چو راز است هنوز

این در خانه عشق است که باز است هنوز

پس بیا عاشق جود و کرم یار شویم

همگی مست می ناب علمدار شویم

به روی دست علی ماه هویدا شده است

این قمر آینه هیبت بابا شده است

به رخش شمس خدا محو تماشا شده است

در دل زینب و ارباب چه غوغا شده است

گفت ارباب به زینب قمرم می آید

دلت آسوده که سردار حرم می آید

ناز این دلبر خوش چهره خریدن دارد

بوسه از لعل لبش بَه که چه چیدن دارد

حیدر از لعل گلش میل مکیدن دارد

ماه و خورشید در این ثانیه دیدن دارد

شیر با شیرخودش لرزه به دنیا انداخت

گل بوسه به روی بازوی سقا انداخت

جامه ای دوخته مادر، چه به او می آید

واژه یاس معطر چه به او می اید

رفته بر شانه حیدر چه به او می آید

نام فرمانده لشگر چه به او می آید

آمده درس ادب را به جهان باب کند

زَهره دشمن خود را به رجز آب کند

حلقۀ دار جنون بر سر گیسو دارد

بَه چه تیغ کجی این طفل به ابرو دارد

بازوانش چو علی قدرت و نیرو دارد

چون که یا فاطمه را نقش به بازو دارد

روی پیشانی خود نور ولایت دارد

یل مولاست که این گونه شجاعت دارد

ساقی از دست خودت جام می ناب بده

تیغ بردار و کمی پیش پدر تاب بده

خواب راحت به دل و دیده بی خواب بده

قوت قلب تو به زینب و ارباب بده

عجبی نیست تو را قبله حاجات کنند

هاشمیون همه شان برتو مباهات کنند

آمدی تا بشوی در همه جا یار حسین

لحظه لحظه بشوی محرم اسرار حسین

قبل اکبر تو شدی یوسف بازار حسین

تو فقط گشته ای عباس علمدار حسین

پا بکوبی همه عرض و سما می لرزند

تو چه کردی که همه از غضبت می ترسند

در سیاهی زمین روی چو ماهت کافی ست

تا که والیل شود موی سیاهت کافی ست

علی اکبر که بَرت هست سپاهت کافی ست

تیغ بگذار زمین نیمه نگاهت کافی ست

برق چشمت بکند کار دو صد خنجر را

آمدی زنده کنی واژه یا حیدر را

با غلامی شما بوده که عزت داریم

از شما درس وفاداری و غیرت داریم

هر چه داریم ازین گوشه چشمت داریم

دور ایوان شما میل زیارت داریم

ما که عمری ست گرفتار گرفتار توایم

کاش یک روز ببنیم که زوار توایم

جان عالم بشود کاش فدای دستت

پادشاه است به والله گدای دستت

باب حاجات شده نام عطای دستت

روضه ها خوانده ام ای یار برای دستت

روز محشر که شود دست تو نزد زهراست

دست تو روز قیامت که شود شافع ماست

مهدی نظری


برچسب‌ها : ,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/23 - 14:39 | 1 2 3 4 5

مظهر تقوا

امشب رواق دیده را آذین ببندید

همراه اشک شوق خود چون گل بخندید

امشب فروغ آسمانها را ببینید

نور چراغ کهکشانها را ببینید

امشب سپهر زهد وتقوا ماهتابی است

چون روز درشب آسمانها آفتابی است

امشب که اشک چشم من آئینه بسته

باذوق، اشک شوق درچشمم نشسته

با اشک، شوق خویش را ابراز کردم

برآسمان چشم دلم را باز کردم

دیدم تمام عرشیان را درسماوات

دارند بر درگاه لطف حق مناجات

جبریل می گوید که نور نور آمد

شیدائی آمد عشق آمد شور آمد

امشب مریدان شام میلاد مراد است

امشب دل آل رسول الله شاد است

ایدل حسین بن علی فرزند دارد

زین غنچه ی زیبا به لب لبخند دارد

ای اهل عالم زینت عباد آمد

من فاش گویم سید سجاد آمد

سجاده از او رنگ وبوئی تازه دارد

اخلاص وتقوا آبروئی تازه دارد

وقت ولادت هم پراز شور نماز است

رخساره ی نورانیش نور نمازاست

پیچیده درهفت آسمان راز و نیازش

پُل بسته تا عرش برین روح نمازش

عشق ومحبت با دل او همنشین است

او مظهر تقوا و زین العابدین است

درهر دلی بذر ولایش ریشه دارد

آن دل برای حشر خود اندیشه دارد

مهرش کلید باغ فردوس خدا شد

هرکس زمهرش شدجدا ازحق جدا شد

آنکس که گردد ذره ی این مهر پر نور

روز جزا هم باهمان نور است محشور

هرکس دلش پرمی زند درصحن سینه

پروانه ی پرواز دارد تا مدینه

برما «وفائی» می رسد بوی مدینه

ایکاش مارا خواند او سوی مدینه

استادسیدهاشم وفایی



برچسب‌ها : ,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/23 - 14:37 | 1 2 3 4 5

فروغ ازلی

وقتی که فروغ ازلی دیدن داشت

انوار خداوند جلی دیدن داشت

با دیدن فرزند عزیزش سجاد

لبخند حسین بن علی دیدن داشت

لبخند

شادی و طرب به دست غم بند زده است

دل را به سرور وعشق پیوند زده است

دیدند زمین و آسمان نورانی است

گفتند مگر حسین لبخند زده است

سجاده نشین

محبوب حریم حق تعالا آمد

تفسیر گر نور و تجلا آمد

درفصل شکفتنشن سروشی می گفت

سجاده نشین عرش اعلا آمد

استادسیدهاشم وفایی



برچسب‌ها : ,,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/23 - 14:36 | 1 2 3 4 5

شعر مدح و ميلاد حضرت امام سجاد ع

دسته بندی : ولادت امام سجاد ع,

روز میلادتان چه روزی بود

در مدینه هوا بهاری بود

برق می زد نگاهتان ازعشق

وقت یک عکس یادگاری بود

***

 روز میلادتان چه روزی بود

چشم عالم به دست ِ آقا بود

سر تبریک گفتن ِ به حسین

بین خورشید و ماه عوا بود

***

 روز میلادتان خدا خندید

 فتبارک دوباره نازل شد

حضرت حق برای شیعه ی تو

امتیازات ویژه قائل شد

***

روز میلادتان زحل پا شد

غسل درآب حوض ِکوثر کرد

شاد باشش به آسمانی ها

گوش آل امیه را کر کرد

***

روز میلادتان نسیم آمد

غنچه ها را یکی یکی وا کرد

خنده های تو بسکه شیرین بود

هوس شیر و شهد ِخرما کرد

***

ای کلیم مدینه ی نبوی

مرد شب زنده دار سجاده

همه ی عرش تحت سلطه ی توست

حضرت شهریار سجاده

***

آسمان ها به پات افتادند

هرزمانی به سجده افتادی

با زبور صحیفه ات آقا

درس دلداده گی به ما دادی

***

 آمد ابلیس شکل یک افعی

نقشه ای شوم را رقم بزند

عددی نیست این فرومایه

که نماز تو را به هم بزند

*** 

پوزه اش را به خاک مالیدی

مرحبا ، آفرین ، چه پیکاری !

تا سلاح البکاء به دستت هست

چه نیازی که تیغ برداری

***

 خاک نعلین هایتان آقا

سرمه ی چشم حوریان بهشت

اشکهای زلال نافله ات

عسل ِچشمه ی روان بهشت

***

 بنده گی را به من بیاموزید

نروم سمت لااُبالی ها

کاش می شد بخواهی و بشوم

از ابوحمزه ی ثمالی ها

***

 سیدالساجدین دعایی کن

گره ی کور خورده در کارم

غیراز اینجا بگو کجا بروم!؟

با امید آمدم، گرفتارم

***

 سیدالعابدین نگاهی کن

بی پناهم مرا تو یاری کن

نوکرت کربلا نرفته هنوز!

تا نمُردم زغصه کاری کن

***

 کربلا گفتم و...دلت خون شد

یاد گودال ودشنه افتادی

جگرت سوخت از عطش آقا

یاد اطفال تشنه افتادی

***

 خنده ی نحس حرمله؛ آقا

شده کابوس هر شبت ای وای

پیش چشم ترت به یغما رفت

چادر عمه زینبت ای وای

وحیدقاسمی



برچسب‌ها : ,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/22 - 07:55 | 1 2 3 4 5

شعرمیلادامام سجاد ع

دسته بندی : ولادت امام سجاد ع,

روز میلادتان چه روزی بود

در مدینه هوا بهاری بود

برق می زد نگاهتان از عشق

وقت یک عکس یادگاری بود

 

 روز میلادتان چه روزی بود

چشم عالم به دستِ آقا بود

سر تبریک گفتنِ به حسین

بین خورشید و ماه دعوا بود

 

 روز میلادتان خدا خندید

 فتبارک دوباره نازل شد

حضرت حق برای شیعه ی تو

امتیازات ویژه قائل شد

 

روز میلادتان زُحل پا شد

غسل در آب حوضِ کوثر کرد

شاد باشش به آسمانی ها

گوش آل امیه را کر کرد

 

روز میلادتان نسیم آمد

غنچه ها را یکی یکی وا کرد

خنده های تو بس که شیرین بود

هوس شیر و شهدِ خرما کرد

 

ای کلیم مدینه ی نبوی

مرد شب زنده دار سجاده

همه ی عرش تحت سلطه ی توست

حضرت شهریار سجاده

 

آسمان ها به پات افتادند

هر زمانی به سجده افتادی

با زبور صحیفه ات آقا

درس دلداده گی به ما دادی

 

آمد ابلیس شکل یک افعی

نقشه ای شوم را رقم بزند

عددی نیست این فرومایه

که نماز تو را به هم بزند

 

پوزه اش را به خاک مالیدی

مرحبا، آفرین، چه پیکاری!

تا سلاح البکاء به دستت هست

چه نیازی که تیغ برداری

 

خاک نعلین هایتان آقا

سرمه ی چشم حوریان بهشت

اشک های زلال نافله ات

عسلِ چشمه ی روان بهشت

 

بنده گی را به من بیاموزید

نروم سمت لااُبالی ها

کاش می شد بخواهی و بشوم

از ابوحمزه ی ثمالی ها

 

سیدالساجدین دعایی کن

گره ی کور خورده در کارم

غیر از این جا بگو کجا بروم!؟

با امید آمدم، گرفتارم

 

سیدالعابدین نگاهی کن

بی پناهم مرا تو یاری کن

نوکرت کربلا نرفته هنوز!

تا نمُردم ز غصه کاری کن

 

کربلا گفتم و... دلت خون شد

یاد گودال و دشنه افتادی

جگرت سوخت از عطش آقا

یاد اطفال تشنه افتادی

 

خنده ی نحس حرمله؛ آقا

شده کابوس هر شبت ای وای!

پیش چشم ترت به یغما رفت

چادر عمه زینبت ای وای!

وحیدقاسمی


برچسب‌ها : ,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/21 - 19:00 | 1 2 3 4 5

 امام سجاد(ع)-مدح و ولادت


من همان یا کریم دام شما

جبرئیل قدیم بام شما

صبح روز نخست خواندمتان

چقدر آشناست نام شما

صبح روز ازل حوالی نور

سجده کردیم بر کدامِ شما؟

من حلالم بود حلال شما

من حرامم بود حرام شما

چهارده قرن دست هیچ کسی

دل ندادم به احترام شما

به شما ساحل کرم گفتند

و به ما سائل حرم گفتند

پر من بال و بال من پر شد

پر و بالی زدم کبوتر شد

به نفس های حضرت زهرا

حالمان خوب بود و بهتر شد

سحر پنجم عبادت بود

کوچه های خدا منوّر شد

مردی از سمت ابرهای دعا

آمد و خشکی دلم تر شد

آمد و با خودش کتاب آورد

او امام آمد و پیمبر شد

مردی از سمت آفتاب آمد

با مفاتیح مستجاب آمد  

آمده تا مرا تکان بدهد

چشم گریان به این و آن بدهد

آمده روی پشت بام سحر

با صدای خدا اذان بدهد

آمده بشكند قفس ها را

بال ما را به آسمان بدهد

با خودش نور مصحف آورده

تا خدا را به ما نشان بدهد

به نگاهش دخیل می بندیم

تا مناجات یادمان بدهد

ای مسیح، ای مسیر سبز نجات

بر مناجات کردنت صلوات

ای مناجات ای نسیم دعا

راه نزدیک ما به سمت خدا

ای که دریا کنار تو قطره

قطره با یک نگاه تو دریا

نذر سجاده ی شبانه ی توست

چارمین رکعت نوافل ما

ای امام علیّ دوم من

ای امام چهارم دنیا

مرد شب زنده دار سجاده

مرد محراب، التماس دعا

از تو بوی نماز می آید

بوی راز و نیاز می آید

مادر تو نگین حجب و حیاست

شرف الشمس سید الشهداست

مایه ی آبروی ایران است

افتخار همیشه ام به شماست

از تو و مادر تو این دل ما

عاشق خانواده ی زهراست

یک سفر پیش ما نمی آیی؟

وطن مادری تو اینجاست

تو عجم زاده ای تو فامیلی

پس حرم سازی ات به گردن ماست

تو در این سرزمین گل کاری

به خدا حق آب و گل داری

آفتابی که حق کشیده تویی

جلوه ای که کسی ندیده تویی

با ظرافت، خدای عزّوجل

بی نظیری که آفریده تویی

آن که با کَفّه ی تولایش

پای میزانمان کشیده تویی

شب اسیر هزار رکعت تو

به خدایم قسم پدیده تویی

نخل های بلند نخلستان

بارش رحمتی که دیده تویی

با دعای غلام تو دارد

آسمان مدینه می بارد

بی توسجاده ای اگر هم بود

فرش رسوایی دو عالم بود

بی تو یا حرفی از بهشت نبود

یا اگر بود هم جهنم بود

خطبه های گلوی زخمی تو

انعكاس غروب ماتم بود

تو اگر خطبه ای نمی خواندی

خانه هامان بدون پرچم بود

تو اگر روضه ای نمیخواندی

سال ما سال بی محرم بود

از تو داریم فصل ماتم را

ده شب گریه ی محرم را

احترام تو را سلام نبود

حق تو كوچه های شام نبود

حق آیینه ها شكستن نیست

گیرم این آینه امام نبود

هیچ جایی برای حال شما

بدتر از مجلس حرام نبود

گریه كردی صدا زدی ای كاش

هیچ سنگی به روی بام نبود

كاش مادر مرا نمی زایید

آفتابم، خرابه جام نبود

حرفِ ویرانه در میان آمد

دختر شاه یادمان آمد

استادلطيفيان

برچسب‌ها : ,,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/20 - 23:53 | 1 2 3 4 5

امام سجاد (ع)-ولادت

 

ای لیل قدر تشنۀ راز و نیاز تو

قبله سزاست غبطه خورد بر نماز تو

چون بر قنوت دست دعا باز می کنی

صدها فرشته پر کشد از دست باز تو

چون تیر جان ز چلۀ مژگان رها کنی

گردد شکار هر دل شیدا ز ناز تو

آری عصارۀ حسنین است خلقتت

این افتخار در سخن دیر باز تو

خیر کثیر از قدمت آشکار شد

تفسیر گشت سورۀ کوثر به راز تو

از نسل دو امام چو نسلت به هم رسید

روح قیام و صلح شده سرفراز تو

نسل تو نسل پاک دعا و اجابت است

آری بهشت قبضۀ آل نجابت است

تفسیر آیه آیۀ قرآن صحیفه ات

تأویل سوره سورۀ قرآن صحیفه ات

تصویر نور و ذات و صفات و جمال حق

تشریح سوژه سوژۀ قرآن صحیفه ات

طرح فصاحت است و بیان بلاغت است

همتای صفحه صفحۀ قرآن صحیفه ات

همچون کلام وحی شگفت است مصفحت

دارد اساس و پایۀ قرآن صحیفه ات

بس که قرین به شیوۀ قرآن لسان توست

شد از خدای هدیۀ قرآن صحیفه ات

تقویم شیعه شمّه ای از خطبه های توست

نشناختم تو را که چه در گفته های توست

سجاد را حسین و حسن تا خدا شناخت

سجاد را کرامت و جود و سخا شناخت

سجاد را زمین و زمان عرش و فرش حق

کون و مکان یمین و یسار خدا شناخت

سجاد را بکا و مناجات و فکر و ذکر

در سجده گاه و مسجد و محراب ها شناخت

سجاد را به نثر و بیان و غزل مجوی

او را بهار و باغ و بهشت و فضا شناخت

بیمار باد آن که نیابد طبیب را

سجاد را اسیری درد و بلا شناخت

در کربلا به جان ز امامت دفاع کرد

او را مسیر کوفه و شام بلا شناخت

دنیای او به خانۀ زهرای اطهر است

فرزند شهربانوی ایران مطهّر است

چون نسل او ز بانوی ایران به هم رسید

ایران به برج عزّت و شأن و کرم رسید

ایران ز یمن اوست علمدار شیعه شد

یاران به هوش مقطع حفظ علم رسید

این مملکت چو گنج برای ولایت است

تأویل آن به سورۀ نون والقلم رسید

ما از سلالۀ حسنینیم مفتخر

زین رو به توس ملک رضا را حرم رسید

هان ای گروه شیعه مهیّای عشق باش

آری سخن به درک اهم فی الاهم رسید

اهل ولا بلا به دل خسته می خرند

عین خوشی است هر چه که از دوست غم رسید

ای دلربا بیا که قدومت مبارک است

میلاد توست شأن نزول تبارک است

تا زین العابدین به دو عالم امام ماست

دنیا و آخرت ز ولایش به کام ماست

ما را ز لشکرش دو سلاح است یادگار

اشک و دعا دو هدیه از او بر تمام ماست

ما را اگر غلام سیاهش لقب دهند

بر عرشۀ سریر بهشتی مقام ماست

گر عاشق دعا و نماز و عبادتیم

با راه و رسم او متمثّل مرام ماست

سجاده را که در دل آتش رها نکرد

مدیون آن نماز قعود و قیام ماست

آری خلیل شیعۀ سجاد عالم است

زین رو همیشه زائر کویش سلام ماست

ای دوست ما به دین رفیع تو زنده ایم

با آرزوی کوی بقیع تو زنده ایم

جانا اگر شبیه تو بودم چه خوب بود

آئینۀ وجیه تو بودم چه خوب بود

در روی خود جمال تو را جستجو کنم

یک بار اگر شبیه تو بودم چه خوب بود

تو بندۀ نزیه خدای منزهی

من هم اگر نزیه تو بودم چه خوب بود

باید نظر شبیه شهیدان به یار داشت

چون شاهدان وجیه تو بودم چه خوب بود

ای بازوان سلسلۀ ساسة العباد

گر بازوی فقیه تو بودم چه خوب بود

ای زادۀ حسین به ما التفات کن

ما را برای شیعه گی ات پر ثبات کن

ای یادگار کرب و بلا زین العابدین

وی باغبان باغ دعا زین العابدین

ما را دعای خیر تو اهل بکا کند

ای رهبر نظام بکا زین العابدین

کرب و بلاست در گروی انقلاب اشک

اشک تو رنگ خون خدا زین العابدین

بنیان گذار هیئت ما خطبه های توست

ای روضه خوان آل عبا زین العابدین

باغ و گل و یتیم و جوان هر کجا که بود

می ریخت اشک چشم تو را زین العابدین

از داغ های شام نه تنها دل تو سوخت

آتش گرفت آل ولا زین العابدین

زینب ز خسته جانی تو گریه می کند

زهرا به روضه خوانی تو گریه می کند

استادمحمودژوليده


برچسب‌ها : ,,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/20 - 23:49 | 1 2 3 4 5

در دل تاریك شب ها، باز می پیچد دعایت

 می تراود ذكر حق، از سینه ی دردآشنایت

هیچ نوری نیست، نوری نیست... اما تا می آیی

 ناگهان خورشید، سر بر می كشد از جای پایت

نقطه ی عطف تمام عابدان معنا گرفته

 در قنوت دستهایت، در شكوه ربنایت

كربلا یعنی همان جایی كه بیمارش تو باشی

 می رسد از خیمه ها و از نیستان ها نوایت

خلق در خواب خوش اند و زاهدان غرق تظاهر !

 کی خبر دارد كسی از سجده های بی ریایت؟

این جهان، دربار شام است و پر از بی حرمتی ها

 می شود آیا دوباره گل كند زنگ صدایت ؟

می شود آیا دوباره گل كند در این زمانه

 پا به پای زینب كبری، طنین خطبه هایت ؟

من " فرزدق " نیستم اما دلم می خواست آقا

 شعرهایم را فقط یكبار می خواندم برایت

تا تو را دارم، چه غم دارم عزیز آسمانی !

 ای خوشا بی بال و بی پر، پركشیدن در هوایت...

ساراجلوداريان


برچسب‌ها : ,,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/20 - 23:48 | 1 2 3 4 5

آرزوی کوه ها یک سجده ی طولانی اش

آرزوی آسمان یک بوسه بر پیشانی اش

دست هایش شاخه ی طوباست مشغول دعاست

ماه و خورشید و فلک در سایه ی نورانی اش

تا که شد یک شب عروس خانه ی آل عبا

شهربانوی جهان شد مادر ایرانی اش

می وزد از منبرش فریادهای یاحسین

شام ها ویرانه ی هر خطبه ی توفانی اش

در کلامش ضربت شمشیر حق حیدر است

عبدودها کشته از شور حماسی خوانی اش

اوست فرزند منا و مکه فرزند صفا

چشمه ها می جوشد از هر واژه ی قرآنی اش

اعظم سعادتمند

برچسب‌ها : ,,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/20 - 23:43 | 1 2 3 4 5

امروز را که مهمان آسمانم

 در انتظار لحظه ی سبز اذانم

حتی شده از شوق با بال شکسته

خود را به سمت آسمان ها می کشانم

امشب که گرم دادن خیرات هستند

خوب است تا وقت سحر این جا بمانم

من تا گره را وا کنم از کارهایم

باید دعایی از صحیفه را بخوانم

سجاده ها تبریک، آمد استجابت

تسبیح ها، هو یا علی ورد زبانم

باید گدای حضرت سجاد باشم

طبق وظیفه نوکر این آستانم

آمد علی سوم این خانواده

بابا عقیقه کرده و خیرات داده

روح دعایت آبروی صد مسیحاست

از آبروی توست این که عشق زیباست

در چشم هایت موج می زد استجابت

آقا دخیل چشم هایت دست دریاست

در حالت سجده اگر چه روی خاکی

زیر پر و بالت همیشه عرش پیداست

پرواز را با دست بسته یاد دادی

رد قدم هایت میان آسمان هاست

تو شهربانو زاده ای و سهم ایران

(اصلاً حرم سازی تو بر عهده ی ماست)

وقتی اصالتاً تو از ایران مایی

با تو همیشه پرچم این خطه بالاست

ما از اهالی حسین آباد هستیم

فامیل های حضرت سجاد هستیم

مسعوداصلانى


برچسب‌ها : ,,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/20 - 23:42 | 1 2 3 4 5

امام سجاد(ع)-ولادت


سیمای سجده چهرۀ گویا بما نداشت

دست دعا تجسّمِ یک عمر را نداشت

وقتی امام ما به رکوع و سجود بود

جز با خدا توجّهی آن مقتدا نداشت

خواهر ندیده بود کتاب خدا هنوز

قبل از صحیفه هیچ کتابی دعا نداشت

بالا گرفت بال و پر جبرئیلِ وحی

اما بدون بال دعا اوج را نداشت

باب دعا به دست تو وا شد به روی ما

ور نه خدا به خواهش ما اعتنا نداشت

محکم به آیه های تو شد پایه های دین

قبل از صحیفه درس دعا ارتقا نداشت

حمد و ستایش و صلوات است مطلعش

قرآن صاعدی که به جز ربّنا نداشت

سجاد آمد و دل ما را غدیر کرد

ما را اسیر حضرت نعم الامیر کرد

هر چند سفره سفرۀ جشن ولادت است

اما شنیدن سخن تو سعادت است

آری صحیفۀ تو به ما درس می دهد

اسلام ناب مهد جهاد و شهادت است

درک فرازهای دعایت عنایتی ست

فهم کلام حضرتتان خود عبادت است

گاهی ز مرزبانیِ اسلام و مسلمین

گه صحبت از سیاست و کسب سیادت است

گاهی سخن ز توبه و اخلاص و بندگی

گاهی ز حرص و بخل و ز حِقد و حسادت است

از بعد ماجرای اسارت چرا سکوت؟

این خود شبیه صلح حسن یک رشادت است

وقتی سلاح شیعه سلاح البکاء شد

تولید این سلاح نه یک نحو، عادت است

وقتی امام مفترض الطاعه امر کرد

دیگر  اطاعت از تو مزید ارادت است

ای مقتدا به فعل تو داریم اقتدا

عمری ست خوانده ایم تو را حجت خدا

وقتی که با کریم مناجات می کند

انگار مستقیم ملاقات می کند

با آن مقام عصمت و آن همت بلند

هر روز یاد روز مکافات می کند

با روی باز نزد فقیر و اسیر و پیر

تا مرز جان اجابت حاجات می کند

از هست خویش می گذرد در ره یتیم

محروم را رهین مواسات می کند

مظلوم را به حال خودش وا نمی نهد

با بی کسان هماره مؤاخات می کند

وقت صدور حکم قضاوت برای خلق

از روی عدل امر مساوات می کند

گاهی غلام خانۀ خود را به امر حق

با دست های خویش مجازات می کند

کار زیاد از تن نوکر نمی کشد

حال غلام پیر مراعات می کند

معنا کنیم پس عملو الصالحات را

نیّات را بُروز و ظهور و صفات را

آن رهبری که بعد حسین انقلاب کرد

با اشک دیده ظلمت شب را جواب کرد

ظلمت زدود و شیوۀ روشنگری گرفت

با روضه شام غمکده را آفتاب کرد

با خطبه ای حزین به هنرمندیِ تمام

قلب تمام اهل هنر را کباب کرد

تصویر هر شهید و شه سر بریده را

در روح و جان هر جگر خسته قاب کرد

از عمه گفت از همه گفت از سه ساله گفت

با گریه صحبت از شب شام خراب کرد

وقت عطش سراغ ز سقّا که می گرفت

با آب گفتنش جگر آب، آب کرد

هر گاهواره دید و یا شیر خواره ای

یاد گلوی پارۀ طفل رباب کرد

تیغ علی، خطابه زهرا، غم حسن

خون حسین، اشک علی، فتح باب کرد

حالا تمام خلق گرفتار زینبند

یا زین العابدین! همه غمخوار زینبند

استادمحمودژوليده

برچسب‌ها : ,,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/20 - 23:39 | 1 2 3 4 5

شعر ميلاد امام سجاد ع

دسته بندی : ولادت امام سجاد ع,

بسته است همه ی پنجره ها رو به نگاهم

چندی ست که گم گشته ی در نیمه ی راهم

حس می کنم آیینه ی من تیره و تار است

بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است

از بس که مناجات سحر را نسرودم

سجاده ی بارانی خود را نگشودم

پای سخن عشق دلم را ننشاندم

یعنی چه سحرها که ابو حمزه نخواندم

ای کاش کمی کم کنم این فاصله ها را

با خمسه عشر طی کنم این مرحله ها را

بر آن شده ام تا که صدایت کنم امشب

تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب

ای زینت تسبیح و دعا زمزمه هایت

در حیرتم آخر بنویسم چه برایت

اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه است

جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت

در پرده عشاق تو یک گوشه نشسته است

صد حنجره داوود در آغوش صدایت

از بس که ملک دور و برت پر زده گشته است

"پیراهن افلاک پر از عطر عبایت"

تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران

باشد حجرالاسود الکن به ثنایت

من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم

عالم شده سجاده و افتاده به پایت

سيدحميدرضابرقعى


برچسب‌ها : ,,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/20 - 23:34 | 1 2 3 4 5

شعر ميلاد امام سجاد ع،شعر ولادت امام سجادع

دسته بندی : ولادت امام سجاد ع,

من آمدم کلماتت به من زبان بدهند

زبان ساده ی رفتن به آسمان بدهند

من آمدم کلماتت مرا فرو ریزند

و مثل زلزله روح مرا تکان بدهند

به من که کور و کر و لال هستم و تاریک

مسیر چشمه ی نوری ز کهکشان بدهند

به من که گوشه ای از دوزخ خودم هستم

به قدرِ یک سرِ سوزن کمی امان بدهند

به من مجال ملاقات با خدا در شب

به من زبان سخن گفتن و بیان بدهند

چه می شود که درآیم ز پیله ام امشب

تمام صبح جهان را به من نشان بدهند؟

منِ سفالِ ترک خورده می شوم آرام

اگر برای شکستن به من زمان بدهند

تمام یافته هایم به لرزه افتادند

صدای تو...کلمات تو...بلکه جان بدهند

کجاست تا کلماتت مرا منا ببرند

برات مرقد شش گوشه ی جهان بدهند...؟

بریده ام...کلماتت کجاست ای باران!

که قدر تشنگی ام لحظه ای توان بدهند؟

مريم سقلاطونى


برچسب‌ها : ,,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/20 - 23:28 | 1 2 3 4 5

شعر مدح و ميلاد امام سجاد ع

دسته بندی : ولادت امام سجاد ع,

چندی ست که گم گشته ی در نیمه ی راهم

بسته است همه ی پنجره ها رو به نگاهم

حس می کنم آیینه ی من تیره و تار است

بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است

از بس که مناجات سحر را نسرودم

سجاده ی بارانی خود را نگشودم

پای سخن عشق دلم را ننشاندم

یعنی چه سحرها که ابو حمزه نخواندم

ای کاش کمی کم کنم این فاصله ها را

با خمسه عشر طی کنم این مرحله ها را

بر آن شده ام تا که صدایت کنم امشب

تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب

ای زینت تسبیح و دعا زمزمه هایت

در حیرتم آخر بنویسم چه برایت

اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه است

جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت

در پرده عشاق تو یک گوشه نشسته است

صد حنجره داوود در آغوش صدایت

از بس که ملک دور و برت پر زده گشته است

"پیراهن افلاک پر از عطر عبایت"

تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران

باشد حجرالاسود الکن به ثنایت

من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم

عالم شده سجاده و افتاده به پایت

سيدحميدرضابرقعي
 


برچسب‌ها : ,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/20 - 11:23 | 1 2 3 4 5

شعر مدح و ميلاد امام سجاد ع

دسته بندی : ولادت امام سجاد ع,

سیمای سجده چهرۀ گویا بما نداشت

دست دعا تجسّمِ یک عمر را نداشت

وقتی امام ما به رکوع و سجود بود

جز با خدا توجّهی آن مقتدا نداشت

خواهر ندیده بود کتاب خدا هنوز

قبل از صحیفه هیچ کتابی دعا نداشت

بالا گرفت بال و پر جبرئیلِ وحی

اما بدون بال دعا اوج را نداشت

باب دعا به دست تو وا شد به روی ما

ور نه خدا به خواهش ما اعتنا نداشت

محکم به آیه های تو شد پایه های دین

قبل از صحیفه درس دعا ارتقا نداشت

حمد و ستایش و صلوات است مطلعش

قرآن صاعدی که به جز ربّنا نداشت

سجاد آمد و دل ما را غدیر کرد

ما را اسیر حضرت نعم الامیر کرد

هر چند سفره سفرۀ جشن ولادت است

اما شنیدن سخن تو سعادت است

آری صحیفۀ تو به ما درس می دهد

اسلام ناب مهد جهاد و شهادت است

درک فرازهای دعایت عنایتی ست

فهم کلام حضرتتان خود عبادت است

گاهی ز مرزبانیِ اسلام و مسلمین

گه صحبت از سیاست و کسب سیادت است

گاهی سخن ز توبه و اخلاص و بندگی

گاهی ز حرص و بخل و ز حِقد و حسادت است

از بعد ماجرای اسارت چرا سکوت؟

این خود شبیه صلح حسن یک رشادت است

وقتی سلاح شیعه سلاح البکاء شد

تولید این سلاح نه یک نحو، عادت است

وقتی امام مفترض الطاعه امر کرد

دیگر  اطاعت از تو مزید ارادت است

ای مقتدا به فعل تو داریم اقتدا

عمری ست خوانده ایم تو را حجت خدا

وقتی که با کریم مناجات می کند

انگار مستقیم ملاقات می کند

با آن مقام عصمت و آن همت بلند

هر روز یاد روز مکافات می کند

با روی باز نزد فقیر و اسیر و پیر

تا مرز جان اجابت حاجات می کند

از هست خویش می گذرد در ره یتیم

محروم را رهین مواسات می کند

مظلوم را به حال خودش وا نمی نهد

با بی کسان هماره مؤاخات می کند

وقت صدور حکم قضاوت برای خلق

از روی عدل امر مساوات می کند

گاهی غلام خانۀ خود را به امر حق

با دست های خویش مجازات می کند

کار زیاد از تن نوکر نمی کشد

حال غلام پیر مراعات می کند

معنا کنیم پس عملو الصالحات را

نیّات را بُروز و ظهور و صفات را

آن رهبری که بعد حسین انقلاب کرد

با اشک دیده ظلمت شب را جواب کرد

ظلمت زدود و شیوۀ روشنگری گرفت

با روضه شام غمکده را آفتاب کرد

با خطبه ای حزین به هنرمندیِ تمام

قلب تمام اهل هنر را کباب کرد

تصویر هر شهید و شه سر بریده را

در روح و جان هر جگر خسته قاب کرد

از عمه گفت از همه گفت از سه ساله گفت

با گریه صحبت از شب شام خراب کرد

وقت عطش سراغ ز سقّا که می گرفت

با آب گفتنش جگر آب، آب کرد

هر گاهواره دید و یا شیر خواره ای

یاد گلوی پارۀ طفل رباب کرد

تیغ علی، خطابه زهرا، غم حسن

خون حسین، اشک علی، فتح باب کرد

حالا تمام خلق گرفتار زینبند

یا زین العابدین! همه غمخوار زینبند 

استادمحمودژوليده


برچسب‌ها : ,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/20 - 10:27 | 1 2 3 4 5

شعر مدح و ميلاد امام سجاد ع

دسته بندی : ولادت امام سجاد ع,

ای انیس قدیمی دلها

آفتاب بلند ناپیدا

تا خدا می برد دلِ ما را

پَرِ سجاده های سبز شما

من كجا و غبار مقدمتان

تو كجا، كوچه های این دنیا

من كی ام از قبیله ی مجنون

تو ولی از عشیره ی لیلا

من كی ام بی زبان ترین مردم

تو خدای بلاغتی اما

نفسی دِه كه از تو دم بزنم

بال در صحن این حرم بزنم

آسمان موج شد تلاطم كرد

كه خدا جلوه بین مردم كرد

آسمان جای خود از این محشر

عرش هم دست و پای خود گم كرد

عرش هم جای خود، خدا خندید

لحظه ای كه لبت تبسم كرد

آب با نیت دو ركعتِ عشق

با غبار شما تیمم كرد

همه دیدند با دو چشمانت

چشم های پدر تكلم كرد

خانه ات قبله ی غریبان است

پایتختت تمام ایران است

ای سراپای تو مثال حسین

دومین مرتضای آل حسین

روی دوش تو گیسوان علی

كنج لب های توست خال حسین

با تماشای تو به سر می شد

شب و روز تمام سال حسین

خنده ای كن كه در تو گُل كرده

همه زیبایی جمال حسین

سیر می دید چهره ات را عشق

به سرش بود اگر خیال حسین

شور آب آور حسین هستی

دومین حیدر حسین هستی

سرخوش از بانگ این طرب هستیم

مست شیرین ترین رطب هستیم

مثل موسیقی شگفت بهار

نغمه هایی به روی لب هستیم

شجره نامه ای اگر داریم

همگی بر تو منتسب هستیم

ما همه خانه زاده تو یعنی

همه ی ما از این نسب هستیم

شكر حق ما ز آستان توایم

همگی از نوادگان توایم

به علی رفته ای غدیری تو

نه فقط شیر، شیرگیری تو

هم ركابِ علی اكبرها

هم خروش سفیر تیری تو

شوره زاریم و خشكسال اما

چشمه ی روشن كویری تو

رشته های قنات می جوشد

از قنوتت چه آبگیری تو

خوش به حال دو دست خالی ما

لحظه هایی كه دستگیری تو

با حضورت غم پدر سر شد

كربلا با تو كربلاتر شد

به دلت داغ مادرت افتاد

شعله بر باغ پرپرت افتاد

كربلا شد مدینه وقتی كه

رَدِ زنجیر بر پرت افتاد

بین خیمه تو بودی و بابا

از سر زین برابرت افتاد

بین خیمه تو بودی اما آن

شعله بر روی پیكرت افتاد

چقدر سنگ و خاك و خاكستر

از سر بام بر سرت افتاد

ناله ات بین شام می پیچید

عمه آتش به معجرت افتاد

گر چه بالت اسیر سلسله بود

قاتلت خنده های حرمله بود


حسن لطفي


برچسب‌ها : ,,,
نویسنده: اصغر چرمي | نسخه قابل چاپ | 1392/3/18 - 13:58 | 1 2 3 4 5

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

موضوعات

درباره ما

آمار وبلاگ

کد های کاربر